خلاصه قسمت های پرونده های مخوف

قلعه‌ مرگ : برگزاری نمایشگاه شیکاگو در سال ۱۸۹۳، یک موفقیت در زمینه‌ی معماری و فناوری بود که در آن بیست‌و هفت میلیون نفر شگفت‌زده پیش‌قراول‌های قرن بیستم را دیدند.

اما حدود یک مایل پایین‌تر از جاده‌ی نمایشگاه، مردی به نام «اچ.اچ.هولمز»، مشغول تغییر تاریخ البته به شیوه‌ای متفاوت و بدتر بود.

او در حال ساخت هتلی بود که برای انجام آدم‌کشی طراحی شده بود و بعدها به «قلعه‌ی مرگ» مشهور شد. درهای زیرزمینی، اتاق‌های گاز و بشکه‌های اسید همه و همه در خدمت مردی دیوانه و قاتل بودند که می‌خواست آدم بکشد.

امروزه پس از صد سال، روح قربانیان فراموش‌شده‌ی هولمز بر شاهدان شگفت‌زده ظاهر می‌شوند تا حقیقت پنهان این داستان‌های رازآلود را به ما بگویند.

از خانه‌ی «هولمز» در «نیوهمپشیر» تا مجموعه‌ی هتل او در شیکاگو و سرانجام تا آخرین محلی که جوان‌ترین قربانی خودش را در ایندیانا کشت، صداها و تصویرها رازهای حیرت‌آوری درباره‌ی یکی از پلیدترین افراد تاریخ آمریکا و اولین قاتل زنجیره‌ای این کشور آشکار می‌کنند.

 

محاکمه جادوگرها : در سال ۱۶۹۲ یکی از بی‌عدالتی‌های مخوف در تاریخ آمریکا به‌وقوع پیوست و آن هنگامی بود که نوزده انسان بی‌گناه حلق‌آویز شدند و یک نفر را هم به جرم جادوگری به شیوه‌ی له کردن، کشتند. امروزه سلیم ماساچوست، به عنوان شهری مشهور است که اتفاق‌های فراطبیعی در آن به وقوع می‌پیوندد.

چهار محلی که رابطه‌های عمیقی با محل محاکمات جادوگری داشتند توسط ارواح سرگردانی که می خواهند بی‌گناهی‌شان را نشان دهند، مورد حمله قرار می‌گیرد: یک رستوران با باغ سیب و محلی که اولین محکوم به اعدام را دستگیر و حلق‌آویز کردند، سومین گورستان قدیمی شهر که در آن یک نفر را به شیوه‌ی له‌کردن کشتند، یک خانه‌ی تاریخی که در آن دو قاضی ترسو درباره‌ی سرنوشت کسانی که به جادوگری متهم شده بودند تصمیم‌گیری می‌کردند و سرانجام جایی که حلق‌آویز کردن‌ها در آن صورت می‌گرفت به نام: « Gallows Hill »

اما آیا در دادگاه سلیم، به غیر از رفتار جنون‌آمیز، موضوع دیگری هم اتفاق افتاده بود؟ آیا ممکن است یک دلیل پنهانی وجود داشته که این محاکمات را اجتناب‌ناپذیر می‌کرده؟ یک کارشناس نتیجه گرفته که، خطوط ارتباطی فرضی (ley lines) میان دادگاه سلیم و وقوع اتفاق‌های فراطبیعی که تا به امروز ادامه پیدا کرده، وجود دارد. اما هر داستانی که پشت
این دادگاه وجود داشته باشد، مشخشص است که قربانی‌ها دوست ندارند داستان‌شان ناگفته باقی بماند!

 

ارواح گتیزبرگ :
در این قسمت از برنامه‌ی «پرونده‌های مخوف»، ارواح سرگردانِ سربازان در میدان جنگ و شهر، چشمان ما را به روی مجموعه‌ای از اتفاق‌ها و پدیده‌های غیر قابل توضیح باز می‌کنند؛ حوادثی که نه با جنگ‌ های داخلی آغاز شده و نه پس از آن پایان یافته‌ اند، ارواحی که ظاهر شده‌اند، داستان‌ های واقعی پنهان مربوط به این مکان‌ ها که همگی با میدان جنگ مربوط‌‌ هستند را برای ما آشکار خواهند کرد: یک یتیم‌ خانه، بیمارستان صحرایی، میدان جنگ، و خانه‌ای که در جنگ گتیزبرگ در آن شهروندان را با گلوله می‌کشته‌اند. ارواح درگذشتگان این محل، سرانجام داستان واقعی نبرد گتیزبرگ را برای ما تعریف می‌کنند.

 
ارواح گمشده‌ پن‌ هرست : در سال ۱۹۰۸ در شرق پنسیلوانیا محلی به نام « Pennhurst Asylum » به عنوان خانه‌ای برای مراقبت از افراد مبتلا به بیماری صرع، افراد ناتوان حرکتی و ناتوان ذهنی به وجود آمد اما پس از گذشت چند سال این مرکز به شکل خطرناکی بیشتر از ظرفیت خودش پر از افراد گوناگون شد و در نتیجه‌ی شرایط وحشتناکی به‌وجود آمد.

پس از گذشت نزدیک ۸۰ سال از افتتاح «Pennhurst»، سرانجام این مرکز تعطیل شد و این کار با کمک چند تن از بیماران سابق و روزنامه‌نگاران شجاع انجام شد.

به هر حال روح این بیماران و کارکنان متجاوز، امروز هم در راهروهای آن‌جا سرگردان است و پیام‌های بسیار تندی برای بازدیدکننده‌ها می‌فرستند و درس‌های روزهای بسیار وحشتناک را به یاد آن‌ها می‌آورند؛ درس‌هایی از تاریک‌ترین و دهشتناک‌ترین روزهای تاریخ آمریکا.

 
آدم‌ خوا/ری کاترینا : لوئیزیانا در نیواورلئان، شهری است که به عقیده‌ی خیلی‌ها بیشترین تعداد پرونده‌های مخوف را در آمریکا دارد.

در ماه اوت سال ۲۰۰۵ اتفاق وحشتناکی افتاد که این شهر را برای همیشه دچار تغییر کرد: آدم‌خو/اری کاترینا.

اما این موضوع چگونه بر روی دنیای ارواح تاثیر می‌گذارد؟ آن‌ها (ارواح) چگونه حضور خود را اعلام می‌کنند و چه نقشی در زندگی مردمی که شهر را تخلیه نکرده‌اند ایفا می‌کنند؟

در همین ارتباط یک زوج جوان به نام‌های « Zack Bowen » و « Addie Hall »، تصمیم گرفتند که در

« French Quarter »، در سنگر بمانند و شهر را ترک نکنند؛ اما « Zack Bowen » (مرد)، در اکتبر سال ۲۰۰۶ از بالاترین طبقه‌ی یک هتل محلی پایین پرید و خودکشی کرد و این تنها یک هفته پس از آن بود که او آن کار هولناک را انجام داده بود: او دوست دخترش را خفه و جسدش را قطعه قطعه کرده بود.

این جنایت امواج بهت و حیرت را همه جا در «نیواورلئان» پراکند و این در حالی‌ بود که برخی از افراد محلی به دنبال یافتن پاسخی برای چرایی این اتفاق بودند.

‌آیا تاثیرات حضور «Zack» در جنگ عراق، چند سال پیش از آن، ممکن بوده باعث شود او این جنایت را انجام دهد؟

یا آیا آن‌طور که برخی از افراد محلی می‌گویند، به تبع حوادثی که در کاترینا پیش آمد، روح او طعمه‌ی آسان و آسیب‌پذیری بوده که توسط انبوه ارواح سرگردان کاترینا تسخیر شده؟

 

احساس مرگبا‌‌ر : در پاییز سال ۲۰۰۱ میلادی شخصی به نام « Kevin Mannis » که فروشنده و دلال عتیقه در منطقه‌ی پورتلند در ایالات متحده بود، توسط یک فروشنده‌ی محلی برای خرید چند قلم جنس برای فروشگاه‌اش متوقف شد.ماجرا از این قرار بود که او از ‌آن‌جا یک جعبه شراب خرید، اما پس از باز کردن آن، زندگی‌اش به جهنم تبدیل شد و در زندگی‌اش مدام اتفاق‌ها و حوادث فراطبیعی در جریان بود.آیا به‌راستی همه این اتفاق‌ها تصادفی بوده‌اند یا چیزی فراطبیعی در این جعبه وجود دارد؟با این تصور که همه اتفاقات به جعبه‌ی شراب ارتباط دارد و برای متوقف کردن وقوع آن‌ها، «کوین» اشیاء را به صورت آن‌لاین فروخت و در نهایت این اشیاء به دست یک مدیر موزه در ایالت‌های غرب میانه|آمریکا به نام « Jason Haxton » رسید.ادامه یافتن حوادث فراطبیعی باعث می‌شود تا جیسون تصمیم بگیرد از اسرار این جعبه رمزگشایی کند.سرانجام تحقیقات او به جلسات احضار ارواح و ارتباط‌های خاص می‌انجامد و منجر به آشکار شدن ارتباط‌های شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده‌ی این جعبه با برخی حوادث مانند جلسه‌ای که به اشتباه باعث آزاد شدن یک روح خبیث در جهان شد و هم‌چنین جنایت‌های جنگ دوم جهانی، می‌شود.

 
قتل های منسون : در سال ۱۹۶۹، هالیوود مرکز قتل‌های خشن و سادیستیک بود.«چارلز منسون» و طرفداران فرقه‌ی او قتل‌ها و ترورهای وحشتناکی را در شهر آغاز کرده بودند؛ آن‌ها تعدادی از مردم بی‌گناه را به شکلی وحشیانه به قتل رسانده بودند.امروزه برخی ادعا می‌کنند مکان‌های وقوع این قتل‌ها صحنه و میزبان اتفاق‌های فراطبیعی است.گفته می‌شود ارواح ناآرام « Jay Sebring » و « Sharon Tate » که سال‌ها پیش به قتل رسیدند به خانه‌ای در « Cielo Drive »رفت‌و آمد می‌کنند.در نزدیکی همان خانه، خانه‌ی هالیوودی مشهور دیگری است که گفته می‌شود در آن « Sharon Tate » از پیش، ازمرگ خودش با خبر شده!در مخفیگاه خانواده «منسون»، صحنه‌هایی فراطبیعی دیده شده؛ صحنه‌هایی مانند ایستادن یکی از قربانیان این سری قتل‌ها بدون سر روی یک صخره‌ی سنگی!دهه‌ها از این قتل‌های پوچ می‌گذرد اما در این مکان‌ها هنوز اتفاق‌های فراطبیعی رخ می‌دهد.
 

قتل‌ های فجیع : در سال ۱۹۳۰ ایالات متحده، بدترین رکود اقتصادی همه‌ی دوران‌ها را تجربه می‌کرد و هزاران نفر مجبور شدند تا خانه و زندگی‌شان را رها کنند و به حاشیه‌ی برخی شهرها مانند کلیلوند، اوهایو پناه ببرند.در همان‌جا بود که قصاب دیوانه‌ی کینگزبری قربانیان خود را شکار می‌کرد؛ کسی که یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های جنایی حل نشده‌ی قرن بیستم را رقم زد.امروزه ارواح قربانیان تکه تکه شده و هم‌چنین روح شخص قاتل سرنخ‌ها و نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهند که ممکن است سرانجام به کشف این معما منتهی شود؛ پرونده‌ای که حتی « Eliot Ness » – کسی که آلکاپون را به زیر کشیده بود – در حل آن ناکام مانده بود.به راستی «قصاب دیوانه» که بود و آیا او مسوول قتل یا قتل‌های حل نشده‌ی دیگری نیز هست؟ ارواح تاریخی همواره گذشته را زنده نگه می‌دارند و ممکن است نشانه‌هایی را در اختیار کسانی که قادر به درک آن‌ها هستند بگذارند که منجر شود ارواح ناآرام آن مردگان سرانجام به آرامش برسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *