«کارل»، یک مالک ون برگرفروشی و ۲۷ ساله است. هدف کاری او ارائه غذای انگلیسی مناسب به رانندگان کامیون و رانندههای عبوری دیگر است.
اما او برای مطرح کردن خود تصمیم گرفته تا بر اساس غذاهای سنگینی که برای خودش لذیذ هستند، با یک چالش واقعی دست و پنجه نرم کند.
کارل عقیده دارد که خوردن شامی که او تهیه می کند یک تجربه منحصر به فرد است. او برگرهای خیلی بزرگی با به کاربردن چهار گوشت برگر، چهار «بیکن»، چهار سوسیس و ۱۲ قطعه پنیر درست میکند.
او مسابقهای ترتیب داده تا معلوم شود چه کسی میتواند سریعتر از همه یکی از آنها را بخورد.
عقیدهی او این است که: هرچه بزرگتر بهتر! او آرزو دارد تا روزی رستورانی متعلق به خودش را اداره کند و بتواند با علاقهای که به غذا دارد برای خانوادههای جوان تجربهی بهتری در زندگی فراهم کند.
اما به هرحال قبل از هر آرزویی او باید از پس توقعات یک سرآشپز نمونه و سخت گیر به نام «دانیل کلیفورد» برآید. دانیل در یک رستوران دو ستاره «میشلن» در کمبریج کار میکند.
دانیل یک شیوهی منحصر به فرد آشپزی فرانسوی با استفاده از مواد اولیهی انگلیسی دارد.
دانیل او را نزد یکی از بهترین سرآشپزهایش -که سومین رستوران خوب سه ستارهی میشلن در جهان را اداره میکند- در مودنا، ایتالیا میفرستد.
آیا کارل سرانجام خواهد توانست به خودباوری برسد و بهترین غذای زندگیاش را درست کند، یا سختی کار او را از رسیدن به آن بازمیدارد؟