لبه زمین : در زیر لایهای یخی به ضخامت چند متر، منبعی به ارزش تقریبی چند تریلیون دلار خوابیده که میتواند در رفع مشکل کمبود انرژی دنیا موثر باشد
ولی در بخش اعظم طول سال، کیلومترها اقیانوس و باتلاق بین این میادین گازی و تمدن بشری فاصله میاندازند.
ولی حالا برای زمانی کوتاه، یک گذرگاه ظاهر میشود
هر ساله در زمستان، آبراههای شامل رودخانهی مکنزی و اقیانوس منجمد شمالی، منجمد میشود.
در این زمان، همه چیز از ساختمانها گرفته تا دکلهای حفاری را با کامیون از روی یخ عبور میدهند.
اما عبور از این مسیر بسیار دشوار است، جادهای یخی به طول ۱۸۴ کیلومتر که در آن نه از خشکی خبری هست و نه از پناهگاه
نقص های فنی : پس از گذشت دو روز از کار در قطب شمال، نیازهای فوری و حیاتی پایگاههای اکتشاف نفت، توان رانندگان و ماشینهایشان را میآزماید. ولی نقصهای فنی، رانندههای باتجربه و تازه کار را در تعمیرگاه معطل میکند.
از دست دادن زمان، روند عملیاتی در پایگاه تحقیقاتی مالیک و در لنج وارم لینگر را با خطر توقف تهدید میکند.
در آخرین تلاش برای رسیدن به ضربالأجل تعیین شده، هیو باید کامیونی را احیا کند که به مدت ۴ سال در سرمای قطبی، در خواب زمستانی بوده است.
ریک با بداقبالی دچار سانحهای میشود که صدمهای غیر قابل تعمیر به کامیون او وارد میکند و الکس نیز از نزدیک عواقب یک حادثهی رانندگی بر روی جادهی یخی را به چشم میبیند.
درو که حتی پیش از دیدن جاده ی یخی از کار خود استعفا داده به دنبال کارفرمایی جدید میگردد و در نهایت به کاری مشغول میشود که شاید ساده ترین شغل مرتبط با کامیون در کل منطقه باشد
برف و بوران : درست 5 روز پس از شروع ماجرای قطب شمال، مادر طبیعت در صدد است تا به جاده های یخی حمله کرده و آنها را ویران کند.
چیزی که اوضاع را بدتر میکند، گزارشی مبنی بر این است که یک رانندهی کامیون از جاده خارج شده و در سست ترین بخش سرگردان و معطل است. این طوفان جاده های یخی را غیرقابل عبور و خطرناک میکند.
از آنجایی که تامین امنیت رانندگان، بیشترین اهمیت را دارد، جاده ها بایستی بسته شوند. این کار برای شرکتهای باربری و کارگاههای اکتشاف گاز، از نظر زمان و هزینه، گران تمام میشود.
کورت، رئیس جدی نورثویند اینداستریز، جربزهی هیو را محک میزند. او وظیفه ی تعلیم جان تازه کار را به هیو محول کرده تا نحوهی کار با کامیون مکنده را به او بیاموزد.
درو سرانجام روی جاده های یخی میراند ولی در نیمه ی راه و در حال حمل بار، بیمار شده و مجبور میشود که باقی روز را به عنوان کمک راننده انجام وظیفه کند.
ریک همچنان منتظر تعمیر شدن کامیونش است. او در طی 4 روز، دو بار تصادف کرده و هیچ درآمدی نداشته است
بوران قطبی : دو هفته از بودن در تونداری یخزده میگذرد و حالا مهمترین مسئله، جابجایی جایگاه حفاری است
شرکت ام.جی.ام اردو را به بخشهای مختلف تقسیم کرده و هر تکه از تجهیزات را به پایگاه جدیدی در لنگلی میبرد تا عملیات اکتشاف گاز طبیعی ادامه پیدا کند.
در حالیکه آلکس و هیو همچنان به اثبات توانایی هایشان ادامه میدهند، رانندگی ریک به تعمیرگاه ختم میشود و دو روز جز پرسه زدن، کار دیگری انجام نمیدهد.
همکار جنوبی، درو، سرانجام اولین کامیون بزرگش را به تنهایی روی یخ شمالی میراند تا غذاهای سبک را تحویل بدهد.
راننده ی کهنه کار شمالی، ریک یک کلبه ی نجات را از پایگاه جدید در لنگلی بار میزند و به اینوویک برمیگرداند. بارش آنقدر مرتفع است که زیر خطوط برق اینوویک جا نمیشود، بنابراین شب را روی یخ و بیرون شهر، کنار محمولهاش سپری میکند.
وقتی کامیونها آماده میشوند تا برای این جابجایی بزرگ حرکت کنند، طوفان دیگری هجوم میآورد.
جری در مورد شرایط بورانی خطرناک، نگران است. در حالیکه جان افراد و پول شرکت در خطر است، ریسک انجام عملیات به شدت بالا رفته و جابجایی لغو میشود
سرگردان در یخ : بعد از عبور توفان، بیشتر رانندهها آمادهی حرکت هستند، همه به جز “ریک” که در آستانهی انصراف قرار داره و میخواد در این مورد، با “هیو” مشورت کنه. “جری” برای دومین بار، برای جابجایی کمپ “ام.جی.ام” اقدام میکنه، مسالهای که مستلزم حمل یک دکل گرون قیمت ۵۰ تنی میشه. اون دو نفر از بهترین رانندگانش رو برای انجام این ماموریت انتخاب میکنه، ماموریتی که دربرگیرندهی مرحلهای خطرناک موسوم به “حمل دو نفره”ست که طی اون، محموله به صورت همزمان، در دو کامیون قرار داده میشه: یکی برای تامین نیروی اصلی مورد نیاز و دیگری برای جلوگیری از چرخشهای ناگهانی دکل در هنگام عبور از پیچهای جاده. این محمولهی غیرعادی و غولپیکر، میتونه فشاری تا سر حد شکستن، به سطوح یخی وارد بیاره.
در همین حال، “الکس” حرکتش رو از طریق مسیری ناآشنا به سمت “ایپوت” شروع میکنه و با پشتسرگذاشتن محل مورد نظر برای دور زدن، در مسیری قرار میگیره که هر حرکت اشتباه، میتونه روی سطوح یخی شکننده قرارش بده. از طرفی علاوهبر گم کردن راه، امکان ارتباط با همکارانش رو هم از دست میده
محموله صد تنی : طی چندین دههی گذشته، رانندگان کامیون نواحی قطبی کانادا دو ماه از هر سال، تجهیزاتی حیاتی رو به نقاطی دور افتاده واقع در فاصلهی چندصد کیلومتری در جهت شمال منتقل میکنند. ماموریت این افراد جابجایی هزاران مورد محموله، پیش از ناپدید شدن مسیره. رانندگان ما در ادامهی این مجموعهی موفق، وارد مسیری جدید خواهند شد: مسیری که در واقع داخل مدار قطب شمال قرار گرفته. جادههای پیش رو دربرگیرندهی تپه هایی شبیه به “رولر کوستر”، مسیرهای یخی و حتی سفری ۲۰۰ کیلومتری بر روی اقیانوس خواهد بود. طی این فصل از مجموعه، ساخت جادههای یخی (شامل یک پل یخی) رو بررسی خواهیم کرد و همینطور با متصدیان حفظ شرایط جادهای همراه میشیم و تلاشهاشون رو برای حفظ ایمنی و قابل استفاده نگه داشتن مسیرها در شرایط دمایی زیر صفر رو مشاهده خواهیم کرد. رقابتی در برابر عناصر طبیعی، در برابر زمان و دربرابر همکاران. در این مجموعه، به بررسی این حرفهی مورد احترام که پیشینهای در حدود یک قرن داره و معمولا بین افراد در نسلهای مختلف یک خانواده در جریان بوده، ادامه خواهیم داد.
عبور از مانع : بیر و اریک باید یک دیگ بخار و یک ستون مشعل دو قعطه تجهیزات حیاتی را به لانگلی ببرند و در همین زمان یک خرس قطبی در منطقه دیده میشود. در این منطقه از اقیانوس منجمد شمالی، خرسهای قطبی به خاطر کشتن انسانها معروفند، به همین خاطر رانندهها باید در برابر این خطر جدید مراقب باشند. ریک به خاطر یک سفر ۵ روزه که رئیسش به او واگذار کرده عصبانی است و نا امیدیش منجر به تهدید به رها کردن این کار میشود. حال الکس رو به وخامت میگذارد و باید او را با هواپیمای امدادی به بیمارستان یلونایف برسانند، کسی از سرنوشت او خبر ندارد
ذوب بزرگ : بالا رفتن دما در حال ایجاد آبگرفتگی در سرتاسر جاده یخی است و با هجوم آب از بین ترکهای یخ، حمل بارهای سنگین خیلی خطرناکتر شده است. “جودی” و “برت”، کار طاقتفرسای انتقال دکل ۶۶ تنی از سایت “لنگلی” را انجام میدهند. دکل غولآسا باید توسط دو کامیون حمل شود. یکی از کامیونها، کل مسیر را دندهعقب خواهد رفت. علیرغم اینکه پرسنل تعمیرات، مسیر انحرافی از کنار محل آب گرفتگی میسازند، “جودی” و “برت” همچنان به کمک یک ماشین راهنما نیاز دارند تا بار دوقلویشان را در امتداد مسیر پر پیچ و خم، راهبری کند. رانندههای کامیون که مجبورند منتظر رسیدن ماشین راهنما بمانند، با بار ۱۰۰ تنی بیحرکتشان روی یخ ضعیف شدهای که آب منجمد کننده اقیانوس زیرش قرار دارد، میمانند. “هیو” در حال انتقال یکی از تنها چند بار با ابعاد استاندارد امروز است، برای همین در حالی که بقیه با محدودیت سرعت ۲۴ کیلومتر در ساعت مواجهند، “خرس قطبی” با حداکثر قدرت به پیش میتازد. “هیو” بدون هیچ محدودیت سرعتی، سعی دارد تا از این آخرین روزها در قطب شمال برای حفظ عنوان تنها راننده جنوبی که استعداد انجام کار در شمال را دارد، استفاده کند
کرم ها : آفتاب روی یخ میتابه و جاده به سرعت در حال آب شدنه. این موضوع تنها یک معنا داره و اون هم اینه که همه باید دست به دست هم بدن تا به سرعت سایتهای حفاری لنگلی و مالیک رو قبل از اینکه در آبهای اقیانوس منجمد شمالی غرق بشن، تخلیه کنن. صاحب صنایع نورتویند ـ کِرت ـ دفترش رو ترک میکنه و خودش هم پشت فرمون یک کامیون میشینه تا در این کار همکاری کنه. کرت در سر راهش با کاروانی از “کرمهای جاده” رو به رو میشه و تنها کاری که در مقابل این وصلههای نچسب جنوبی میتونه انجام بده، غُر و لُند کردنه. جیم راننده داوطلب انجام یک ماموریت خطرناک میشه. قراره همزمان سه تریلر رو دنبال خودش بکشه: یک محمولهی عظیم حاوی دو تانکر دیزل و لوازم حفاری. پایان فصل نزدیکه و رقابت اریک و هیو برای کسب عنوان “سلطان جادههای یخی” شدت گرفته. اریک فعلاً جلو افتاده. اما هیو تدبیری اتخاذ کرده که شاید نتیجه رو عوض کنه.
بدرود با راننده : بعد از انتقال هوایی الکس به بیمارستانی در یلونایف، تشخیص اولیه ممکن است به معنی پایان زندگی حرفهای او روی جادههای یخی باشد. ریک هم از مشکلات سلامتی خود شکایت دارد و باز هم تهدید میکند که اگر رئیسش برای رفتن به دکتر به او مرخصی ندهد کارش را رها خواهد کرد. حالا که تقریبا همه تازه کارها از دور خارج شده اند، باسابقههای منجمد شمالی به سراغ آخرین محمولهها از عملیات انتقال دکل حفاری میروند. محموله بیر یک تانکر پی است، قطعهای بسیار مهم برای اندازهگیری مقدار گاز پسماند ایجاد شده توسط دکل حفاری و اریک برای انتقال یک پمپ لجن سفری آهسته از آپوت به لانگلی را آغاز میکند. این محموله عظیم به وزن ۴۵ هزار کیلوگرم یک قطعه پیچیده ماشینی است که برای انتقالش حداکثر سرعت ۲۵ کیلومتر در ساعت خواهد بود اگر ریک با سرعت بیشتری حرکت کند ممکن است به جاده یخی که تا همین جا هم فشار زیادی را تحمل کرده آسیب وارد کند.
انسان و یخ : گرم شدن هوا باعث آب شدن جاده یخی شده و کارگرانی که مسئول جابجایی تجهیزات محوطه لانگلی هستند را، با ضربالعجلی قریبالوقوع روبرو کرده است. همه قطعات موجود در محوطه باید قبل از اینکه آبهای قطبی کل جاده را بگیرد از روی یخ به اینوویک منتقل شوند. هاگ در حال حمل باری بی ثبات متشکل از قرقرههای کابل سنگین است که باعث شده پشت کامیونش سنگینتر شود و روی جاده لغزنده به نیروی کششی لازمه دست نیابد. یک حرکت اشتباه میتواند برای هاگ فاجعه بار شود، همچنین برای دوون نف تازهکاری که قصد دارد اولین بارش را زمانی که جاده در شکنندهترین حالت خود قرار دارد، حمل کند.
رفتار ناشیانه : در جدال با زمان برای تخلیهی مرکز تحقیقات مالیک، پیش از آب شدن جادهی یخی. در حالی که دانشمندان در چند قدمی یک جهش تاریخی قرار دارند، رانندگان کامیون قطعات را یک به یک جابجا میکنند. وظیفهی خطیر آموزش دادن به ایزاک رانندهی تازه کار که امتحان رانندگیاش تنها چند روز دیگر برگزار میشود بر عهدهی هیو گذاشته شده. درس اول شروع سختی دارد و به نظر ایزاک نشانهی شومی ست که او هرگز موفق نخواهد شد به یک رانندهی کامیون تبدیل شود. یکی از کامیونها در کاروان ریک دچار مشکل فنی میشود و راننده را بر سر دوراهی ترک اتومبیل یا ادامهی مسیر که میتواند با مشکل یخزدگی یا حتی مرگ همراه باشد قرار میدهد. درو یک کامیون کوچک در اختیار دارد که راندن آن پرستیژ راندن کامیونهای بزرگ را ندارد. اما در عوض این محمولهی حیاتی ماده شیمیایی ضد فرسایشی را به مردم اکلاویک که جامعهای کوچک را در نزدیکی رودخانهی مَکِنزی تشکیل میدهند میرساند.
فروپاشی جهان : هیو و اریک شانه به شانهی یکدیگر پیش میروند تا تسلطشان را بر جادهی یخ زده اثبات کنند. اما تنها چند روز قبل از پایان این دوره، زمان در حال پایان یافتن و اقیانوس در حال پیشرویست. همزمان با مسابقهی کامیونها برای برداشتن آخرین تجهیزات از سایت لانگلی، یک کولاک قطبی تهدید به توقف عملیات میکند و ممکن است به معنای تفاوت میان برد و باخت در مسابقهی جاده باشد. این چند رانندهی جان سخت برای آخرین بارگیریها تلاش میکنند اما درحالیکه دنیای اطرافشان در حال خرد شدن است یک نفر بر یخ پیروز خواهد شد.