توضیحات : این برنامه بر اساس داستانهای واقعی از افرادی است که امید خود را به زندگی از دست داده اند و آمادهاند تا جان خود را از دست بدهند اما توسط حیوانات نجات پیدا میکنند. چطور ممکنه وقتی تپانچه خودتون را روی شقیقه قرار دادهاید و آماده شلیک هستید یک حیوان نظر شما را عوض کند؟ و یا زمانی که فکر میکنید دارید آخرین نفس خودتان را میکشید٬ یاری یک سگ باعث نجات شما شود؟
نام مستند : ناجی بی زبان (i was saved)
نام این قسمت : قسمت چهارم
زبان : انگلیسی (زیرنویس فارسی)
زمان : 45 دقیقه
کیفیت : HD 1080p – HD 720p (فوق العاده)
حجم : 265 – 517 مگابایت
فرمت : MKV
خلاصه داستان این قسمت
“آلن رورکامب” یکی از کهنه سربازان ویتنام است که در اثر مشاهدهی صحنههای وحشتناک خط مقدم نبرد، به اختلال شدید روحی مبتلا شد. “آل” پس از مرخص شدن از نیروی دریایی، به مواد مخدر و الکل روی آورد، زندگیش از کنترل خارج شد، همسرش را از دست داد و به جرم در اختیار داشتن کوکایین به زندان افتاد. “آل” پس از محکوم شدن به گذراندن هشت سال در زندان، متوجه شد که زمان تغییر فرارسیده است. او درخواست شرکت در یک برنامهی آموزش سگها را داد که به زندانیان خوش رفتار ارائه میشد. آموزش “میستی”، سگی از نژاد “جرمن شپرد” به “آل” واگذار شد و همه چیز برای او تغییر کرد. “آل” برای ادامهی آموزش او، تلاش کرد پاک و هوشیار باقی بماند و “میستی” به او کمک کرد تا مشکلاتی را که همواره پس از جنگ ویتنام آزارش میداد، پشت سر بگذارد.
“ربکا نوردرن” در نهمین ماه از بارداری، به کما رفت. این حمله زندگی فرزند او و توانایی باردار شدنش را گرفت و طی چند ماه پس از آن، زندگی مشترکش هم از هم پاشید. “ربکا” که آشفته و تنها شده بود، به افسردگی عمیق دچار شد و وزنش هم افزایش پیدا کرد. او به شدت به سگ جدیدش “سلینا” وابسته شد: سگی که عشق بدون قید و شرطش، “ربکا” را به ورزش و بازگرداندن زندگیش به وضعیت عادی موجب شد. در ماه اوت گذشته، “ربکا” پس از ورزش به داخل استخر شیرجه زد و در اثر برخورد با کف استخر، دچار شکستگی گردن شد. او که در منزل تنها بود، به حالت شناور در آب باقی ماند. اما “سلینا” به داخل آب پرید و با کشیدن “ربکا” به بخش کم عمق، امکان دسترسی به تلفن و درخواست کمک را برایش فراهم کرد. “سلینا” دو بار زندگی “ربکا” را نجات داده و اکنون، ارتباطی ناگسستنی با او دارد.
“آلن رورکامب” یکی از کهنه سربازان ویتنام است که تلاش کرد اختلال شدید روحی خود را با روی آوردن به مواد مخدر و الکل درمان کند. “آل” در نهایت به خاطر در اختیار داشتن “کراک” دستگیر شد و سپس در زندان، در برنامهای برای آموزش سگها شرکت کرد. او در زندان با دریافت عشقی بدون قید و شرط از سگی خاص، موفق شد بالاخره زخمهای روحیش را درمان کند.
“ربکا نوردرن” همه چیز را از دست داد: نوزادش مرده متولد شد، همسرش ترکش کرد و در اثر مشکلات جسمی، وزنش افزایش یافت. سگ کوچک او در مسیر بازگشت به زندگی عادی کمکش میکرد تا اینکه گردن “ربکا” طی حادثهای در استخر دچار شکستگی گردن شد. اما سگ او که قصد تسلیم شدن نداشت، به داخل استخر پرید و جانش را نجات داد.
خرید لینک دانلود (کلیک کنید)